لطیفه های شاد ایرانی
برگرفته از کتاب لطیفه های شاد ایرانی

تصادف اصفهانی خسیس اصفهانی خسیس باغ وحش غضنفر حدس زدن پیامک حیف نون به دوست دخترش دزدی غضنفر گل تیمارستان اسمس از نوع خارجی فرغون گدای با مرام علت جنگ عقل سالم پسر حاضر جواب سن دروغگویی سلمانی مجانی وضوی غضنفر اصفهانی راحتی حیف نون عیادت غضنفر مقصد معتاد خیرات نفس کاشی کار جوراب های آقای هالو لنگر سینه خیز درست صحبت کردن شکستن گردو خاکشير هالو و ماشین شستن گاو دوراهی ظرفیت آسانسور لب استخر رقص نور چوپان درو غگو بستن لامپ بلیط سینما عروسی جواب ابلهان سربازی غضنفر پرچم ایران ثبت احوال دزد تنبل اعتماد به نفس زن گوشی تلفن داغ آب لوله


عروسی

به غضنفر می گن عروسی پسرت چه وقت است ؟

می گه : این چهارشنبه نه... دوشنبه بعد




نویسنده : the boy تاریخ : شنبه 14 تير 1393

جواب ابلهان

غضنفر با زنش دعوا می شه. چراغ رو خاموش می کنه ؟ زنش می گه : چی شده ؟ 

غضنفر می گه : جواب ابلهان خاموشی است ! 




نویسنده : the boy تاریخ : جمعه 13 تير 1393

سربازی غضنفر

غضنفر می ره سربازی. تو صف بوده  ، سروانه می گه به چپ چپ ، به راست راست . می بینه غضنفر همینطوری وایستاده ! می گه : تو چرا به فرمان عمل نمی کنی ؟ غضنفر می گه : جناب سروان شما اول  تصمیم قطعی رو بگیرید ، بعد من انجام می دم ! 




نویسنده : the boy تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393

پرچم ایران

غضنفر می ره فروشگاه لوازم ورزشی ، می گه : پرچم ایران رو دارین ؟ یارو می گه : آره و براش میآره . غضنفر کمی فکر می کنه و می گه : ببخشید رنگ های دیگرشم می تونم ببینم ؟!




نویسنده : the boy تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393

ثبت احوال

حیف  نون زنگ میزنه ثبت احوال ، می گه : ببخشید اونجا ثبت احواله ؟ من  امروز حالم خوبه ، می خواستم ثبت کنم !




نویسنده : the boy تاریخ : چهار شنبه 11 تير 1393

دزد تنبل

دو نفر تنبل بانک میزنن !

اولی به دومی می گه : خب بیا بشمریم . 

دومی می گه : حوصله داری فردا تو رادیو می گن !




نویسنده : the boy تاریخ : سه شنبه 10 تير 1393

اعتماد به نفس زن

زنه از شوهرش می پرسه : از چی من بیشتر خوشت می آد ؟ از صورت زیبا یا هیکل متناسبم ؟

مرده یه  نگاهی به سر تا پای زنش میاندازه و می گه : از اعتماد به نفست !




نویسنده : the boy تاریخ : دو شنبه 9 تير 1393

گوشی تلفن داغ

غضنفر با صورت باند پیچی می آد تو خیابون. رفیقش میگه : چرا این همه به صورتت باند پیچیدی ؟ داشتم اتو می کردم تلفن زنگ زد ، به جای گوشی

تلفن اتو رو گذاشتم دم گوشم .  

رفیقش می گه : پس اونور صورتت چی شده ؟ 

غضنفر می گه : تا اتو رو گذاشتم زمین تلفن دوباره زنگ زد .




نویسنده : the boy تاریخ : یک شنبه 8 تير 1393

آب لوله

به غضنفر میگن : یه جمله بساز که توش آب باشه . می گه : لوله!




نویسنده : the boy تاریخ : چهار شنبه 4 تير 1393

اعدام غضنفر

غضنفر رو میبرن برای اعدام ، ازش میپرسن حرفی نداری ، می گه نه!  

 می برنش بالا وطناب دارو  می اندازن گردنش . یکدفعه می گه : صبر کنید حرف دارم ! می گن : بگو . رو می کنه به دو ستش می گه : ممد خونتون از این بالا پیداست




نویسنده : the boy تاریخ : چهار شنبه 4 تير 1393


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به لطیفه های شاد ایرانی مي باشد.