ابزار وبمستر

غضنفر زمین می خوره ، برای این که تابلو نشه ، تا خونه سینه خیز می ره !

دو تا دیوانه تصمیم می گیرن که درست صحبت کنند : 

اولی می گه : پاشو 

دومی می گه : نمی پاشم .

اولی می گه : نمی پاشم غلط هستش ، بگو : پاشیده نمی شم !

آقای هالو می خواسته گردو بشکنه ، گردو می گذاره زیر پاش ، با آجر می زنه تو سرش ! 

يارو صبح زود يه ليوان خاکشير مي خوه تا شب پشتک مي زنه که ته نشين نشه !

به آقای هالو می گن : چرا ماشینتو از پلاک شروع می کنی به شستن؟ می گه : والله یه بار از سقف شروع کردم به شستن ، رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست .

مریض: آقای دکتر من همه اش فکر می کنم که گاو شده ام

دکتر : از کی چنین احساسی داری ؟

مریض : از وقتی که گوساله بودم .

به آقای هالو می گن : شما پسرت رو بیشتر دوست داری یا چلو کباب رو ؟ آقای هالو می گه : بابا تو رو به خدا ما رو سر دو راهی قرار ندین !

یکی سوار آسانسور می شه ، می بینه نوشته : ظرفیت 12 نفر.

با خودش می گه : عجب بد بختی ! حالا 11 نفر دیگه رو از کجا بیارم ؟!

یه روز یه نفر لب استخر نشته بوده و هی می خندیده می گفته : ماشاالله ! یکی رو می شده می گه : چرا می گی : ماشاالله ؟ می گه : آخه بچه ام رفته پایین ، بالا نمی آد عجب نفسی داره !

یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق ، دو تاشون م ی رقصن ، یکیشون هم می گه : سبز ، آبی ، قرمز .

ازش می پرسن : چرا این جوری می گی ؟ 

می گه من رقص نورم !