ابزار وبمستر

یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیتیمارستان راه میفته خلا صه گیرش می آره.رئیس تیمارستان با ترس میگه از جون من چی میخوای ؟ دیوونه هه میره با دست بهش میزنه می گه حالا تو گرگی

پسری از سربازی برای پدرش این تلگراف زد : من کاظم پول لازم ! پدرش گفت : من تراب وضع خراب !....

یه بار بچه ای از پدرش ده هزار تومان پول خواست چی ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو میخوای چی کار تو هفت هزارم زیادته ، چه برسه به شش هزار ! بابام به من 5 هزار نداده که حالا من به تو 4 هزار بدم .حالا 3 هزارو می خوای چی کار ؟ دو هزار کافیه ؟ بیا این  هزار تومن رو بگیر .بچه میشماره میبینه پانصد تومانه !

ملانصرالدین داشت سخنرانی میکرد که : هرکس چند زن داشته باشد ، به همان تعداد چراغ برایش روشن میشود . ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید . هول کرد وگفت : البته هرگز نشه فراموش ، لامپ اضافی خاموش !

روزی گنجشکی بایک موتوری تصادف میکند و بیهوش میشود . وقتی به هوش میآید میبیند در قفس است . میزنه تو سرش ومیگه : بیچاره شدم موتوریه مرد !

بند شلوارتم رفیق ! ولم کنی ، آبروتو می برم !

یکی به رفیقش میگه : شنیدم تو ظرف شستن به زنت کمک میکنی .ای زن ذلیل ! میگه خوب مگه چیه ؟ اونم تو رخت شستن به من کمک میکنه .

از بچه ی دست ودلباز می پرسن وقتی میری سر یخچال ، چی میخوری ؟ میگه کتک !

افغانیه رو میخواستن اعدام کنن ، میگن خرف اخرت چیه ؟ میگه کارگر نمی خوای ؟

دعای شب یک کودک:

خدایا! خودت میدونی آب کم خوردم ، جیش هم نکردم ، بس کمک کن صبح کتک نخورم !